کودکان را سرکوب نکنیم!
تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۱۰۱۰۳
ایسنا/کردستان دست نزن! سروصدا نکن! زیاد حرف نزن! اینجوری غذا نخور! این طوری نقاشی نکش! درست راە برو! درست بنشین! این لباس را بپوش! در طول روز چندبار این عبارتها را با کودک خود تکرار میکنید؟
تاحالا دقت کردەاید کە با بیان هر جملە از عبارتهای بالا و امر و نهیهای مستمر چە بلایی سر روح و روان کودک خود میآورید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این عبارات هر روز زخمی بر روح و روان کودک بە جا میگذارد کە رفتە رفتە با بالاتر رفتن سن فرد دهن باز میکند و آثار مخرب آن خود را نمایان و در قالب فردی فاقد اعتماد بە نفس و عزت نفس کە هیچ باوری بە خود و تواناییهای خود ندارد، بروز میکند؛ میدانید چرا؟ چون در کودکی هر روز در گوشش نجوا شدە است کە نمیتواند، قادر نیست، بلد نیست!
والدین گاهی ناخواستە با حرکات و دلسوزیها و مواظبتهای بیش از حد خود سبب سرکوب کودک و نابودی اعتماد بنفس در کودک خود میشوند.
نقش مادر در افزایش اعتماد بنفس کودک
یک مشاورە روانشناختی در سنندج گفت: زنان جدا از مسئولیتهای فردی، عهدەدار تربیت نسلهای بعدی هستند و قطعا مادری کە از اعتماد بە نفس پایینی برخوردار است، نمیتواند فرزندانی قوی و با اعتماد بنفس تربیت کند؛ زیرا سلامت فکری و جسمی زن نقش زیربنایی را در شکلگیری یک جامعە رو بە رشد دارد و لازم است کە زمینەای برای ارتقا سلامت روان و تقویت عزت نفس خانمها در جامعە فراهم شود و این وظیفە جامعە آموزشی است کە این زمینە را فراهم کند.
شیوا ابراهیمی در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: افرادی کە از عزت نفس و اعتماد بنفس پایینی برخوردارند، معمولا خود را شایستە دریافت اتفاقات مثبت و لایق عشق و محبت نمیدانند و ممکن است در پی دریافت و بە دست آوردن عشق دیگران، هرگونە رفتار آزاردهندەای را تحمل کنند و این حس گاهی اوقات منجر میشود کە بە راحتی مورد تمسخر و نقد دیگران قرار گیرند کە دربرگیرندە حسی منفی است و بە هیچ وجە حس خوشایندی نیست، لذا این افراد بە مرور بە سمت حس ترد شدن و انزوای اجتماعی کشیدە میشوند.
دخترها بی اعتماد بنفستر از پسرها
وی با اشارە بە اینکە دخترها نسبت بە پسرها اعتماد بنفس پایینتری دارند، عنوان کرد: یکی از دلایل اعتماد به نفس پایین دخترها جدا از ویژگیهای فردی دلایل اجتماعی و فرهنگی است کە این موضوع به پیشینە تاریخی و فرهنگی جامعە بازمیگردد.
ابراهیمی بیان کرد: تبعیضهای جنسیتی کە سالهای سال بر فضای جامعە حاکم است و فضایی مرد سالارانە را در جامعە تشکیل دادە و بسیاری از استعداد و تواناییهای زنانە در این جامعە مردسالار نادیدە گرفتە شد کە خوشبختانە امروزە این وضعیت در جامعە رو بە بهبود است.
وی افزود: زن، مادر و یا دختر در اصل ریشە یک جامعە هستند، ریشە کە سالم باشد شاخ و برگهای آن نیز سالم خواهد بود، لذا یک زن بە عنوان مادر باید جدای از کارهای منزل و خانەداری باید آنقدر برای خود وقت بگذارد کە بتواند سلامت روان خود را ارتقا دهد، با فرزندان خود وقت بگذراند، آنها را همراهی کند و احساس ارزش و ارزشمندی را بە فرزند خود منتقل کند.
بە گفتە و تاکید این مشاور روانشناختی، مادری کە در فضای خانە از حال روحی خوبی برخوردار نیست، قطعا فرزندانش هم حال سالمی نخواهند داشت.
شیوا ابراهیمی در ادامە سخنان خود تصریح کرد: گرچە گفتە میشود زن نصف جامعە است اما باید توجە کرد کە نصف دیگر جامعە دستپرودە همین زنان هستند و اگر سلامت روان آنان تامین باشد میتوانند پسران و دختران موفقتر با روح و روان سالمتری تربیت و تحویل جامعە دهند.
ابراهیمی خاطرنشان کرد: اولین اقدام مادر برای افزایش اعتماد بە نفس فرزند خود خارج کردن حس تبعیض جنسیتی درون خانە و انتقال حس ارزشمندی بە دختر باشد، زیرا دخترها زمانی موفق خواهند شد و بە مادری توانمند در آیندە تبدیل خواهند شد کە در خانە پدری احساس ارزشمندی داشتە باشند.
وی یکی از راەهای افزایش حس اعتماد بنفس در فرزندان را واسپاری مسئولیت بە آنان دانست و گفت: وظایف خاص متناسب سن بە فرزندان میتواند باعث ایجاد حس ارزشمندی و افزایش اعتماد به نفس در آنان شود.
کودکانی سرخوردە؛ بزرگسالانی فاقد اعتماد بنفس!
ابراهیمی در ادامە تاکید کرد: باید توجە داشت کە هر فردی در درون خود حس خود منتقدی دارد، لذا افکار منفی کە بە کودکان بە ویژە دختران منتقل میشود، سبب میشود بە کودکانی سرخوردە تبدیل شوند و کودک سرخوردە فاقد عزت نفس و اعتماد به نفس است.
وی یادآور شد: والدین بە مادران باید این را بدانند کە دختر و پسر با هم برابر هستند و باید در تقسیم وظایف با زبان برابری آنها را قانع کرد کە هرکدام برای کدام وظایف مناسبتر است.
این مشاور روانشناختی بیان کرد: اینکە والدین با یک رفتار اشتباە کودک کل شخصیت کودک را نابود میکنند، موجب نابودی اعتماد به نفس در کودک میشود.
شیوا ابراهیمی اعتماد بە نفس را احساس توانمندی، باور بە توانمندیهای خود در انجام یکسری کارها عنوان کرد و افزود: اعتماد به نفس یکی از شاخصهای مهم در رشد انسانی و مهمترین دورە شکلگیری اعتماد بنفس دوران کودکی است.
وی تصریح کرد: داشتن اعتماد به نفس نقش کلیدی در سلامت اجتماعی، روانی، رفتاری و هیجانی دارد و وجود آن لازمە زندگی اجتماعی انسان است، معمولا مهمترین نقش شکلدهی اعتماد بنفس در کودک خود والدین است، و اطرافیان با بازخوردهایی مثبت و منفی کە بە کودک منتقل میکنند، نقش مهمی در افزایش و یا کاهش اعتماد به نفس در کودک دارد.
ابراهیمی اضافە کرد: والدینی کە مقتدر هستند اما در اوج اقتدار رابطەای رفاقتی با فرزند خود دارند، سبب تربیت و پرورش کودکانی با اعتماد بنفس خواهند شد.
وی ادامە داد: معمولا کمبود اعتماد بنفس کودک ناشی از عوامل مختلفی از جملە سبک فرزندپروری والدین، رشد کودک در محیط غیر قابل حمایتگر است، بە این معنی کە اگر والدینی انتقادی اما حمایت گر نباشند و سختگیر و مضطرب باشند، شکل دهی اعتماد بنفس در کودکان بە خوبی پیش نخواهد رفت.
نبود اعتماد بنفس؛ ترومای کودکی در بزرگسالی
وی اظهار کرد: یکی از دلایل نبود اعتماد بنفس در بزرگسالی، تروما یا روان زخم آسیب دوران کودکی است؛ والدینی کە آنگونە کە شاید و باید از سلامت روحی کودک مراقبت نمیکنند و باعث آسیب فیزیکی عاطفی و روحی در کودک میشود و این حس منفی دوران کودکی در بزرگسالی سبب میشود نتواند انگونە کە شاید و باید در جامعە ابراز وجود کند و متاسفانە باورمندی بە وجود خویش را از دست میدهد.
ابراهیمی عنوان کرد: تایید کودک از جانب والدین ضامن بقای کودک است؛ لذا والدینی کە بە صورت ناخواستە محافظت بیش از حدی نسبت بە کودک دارند و یا بە جای کودک کارها و وظایف او را انجام میدهند در واقع حس استقلال کودک را منحرف و این والدین باعث میشوند کە اعتماد بنفس کودک بە درستی شکل نگیرد.
وی انتقاد مداوم از کودک را رفتاری اشتباە از سوی والدین دانست و گفت: انتقاد مستمر از کودک با خودپندارە کودک بە صورت مستقیم نقش دارد و ایرادگیری و امر و نهی کردن والدین باعث کاهش اعتماد بنفس در کودک میشود.
این مشاور روانشناختی اعتماد به نفس را بە دو نوع واقعی و کاذب تقسیم کرد و افزود: اعتماد بە نفس کاذب وانمود کردن بە اینکە من اعتماد بنفس دارم و معمولا این فردها مدام از دیگران انتقاد و حس برتری بر دیگران دارند؛ اما کسی کە اعتماد به نفس واقعی برخوردار است حس بهتری بە اطرافیان منتقل میکند و درصدد کمک و حمایت از دیگران است.
شیوا ابراهیمی تصریح کرد: یکی از نکاتی کە میتواند نقش موثری در رشد اعتماد بنفس فرزند داشتە باشد این است کە والدین ما صرفا بە نتیجە توجە نکنند، لذا بر فرایند تلاش کردن فرزند در انجام کاری توجە و این را بە کودک منتقل کنند کە تلاشش برای رسیدن بە نتیجە ارزشمند بودە است.
وی در ادامە بر حفظ استقلال هویتی و شخصیتی کودک تاکید و از والدین درخواست کرد، بە جای کودک تصمیم نگیرید، حرف نزنید، زیرا خانوادەهایی کە حامی هستند، فرزندان بهتری را در جامعە تربیت میکنند.
ابراهیمی در پایان یادآور شد: والدین انتظاراتی فراتر از گنجایش فرزندان و ظرفیت آنان نباید داشتە باشند و با قیاسهای نابەجا از اعتماد بە نفس کودک خود نکاهند و بیشتر بر نقاط مثبت کودک تاکید و فوکوس کنند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی اجتماعی روانشناسي اعتماد به نفس كودكان استانی اجتماعی استانی سیاسی استانی اقتصادی استانی ورزشی استانی شهرستانها قیام 15 خرداد منطقه مازندران هندبال استانی اجتماعی استانی سیاسی استانی ورزشی استانی اقتصادی شیوا ابراهیمی اعتماد بە نفس اعتماد به نفس نفس در کودک نفس کودک کودک خود عزت نفس بە کودک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۱۰۱۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا کاربستهای پژوهشی در جامعۀ ایران زمینه زدوده هستند؟
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، بومیسازی نظریههای جامعهشناسی از مباحث چالشزا و مهم در قلمرو رشته علوم انسانی، بهویژه جامعه شناسی است.
سیدحسین نبوی (استادیار جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی) در مقالهای به عنوان «بومی نبودن نظریههای غربی و مدرننبودن تفکرات اجتماعی ایرانی و اسلامی» به این موضوع میپردازد که در میدان مطالعات جامعهشناسی کشور ما با مسأله و چالشی به نام مفاهیم و نظریههایی که برساختۀ پژوهشگران و جامعهشناسان بومی نیست مواجهایم و این وضعیت، آنقدر عادی و طبیعی شده است که مسألهبودن آن را درنمییابیم.
* تعریف زمینه در نظریههای جامعهشناختی
به زعم این پژوهشگر یکی از نکاتی که باعث میشود نظریهها در پژوهش شکل حادتری به خود بگیرد آن نامشخص بودن و ابهام بر سر تعریف و مصداق زمینه است. آیا منظور از زمینه همان جامعه و فرهنگ بومی ایران است یا نظریههای جامعهشناختی غربی؟ اگر جامعە بومی زمینه محسوب میشود، نظریههای جامعهشناسی برای کاربستهای پژوهشی در جامعۀ ایران زمینه زدوده هستند.
زمینهمند بودن یا زمینهزدوده بودن نظریهها، بسته به مصداق و تعریف زمینه معنا پیدا میکنداین استاد جامعهشناسی در ادامه مینویسد؛ اگر نظریهها و تبیینهای تئوریک جامعهشناختی زمینه در نظر گرفته شوند، افکار، ایدهها و اندیشههای فلسفی و ادبی، خارج از زمینه خواهند بود؛ بنابراین زمینهمند بودن یا زمینهزدوده بودن نظریهها، بسته به مصداق و تعریف زمینه معنا پیدا میکند. اما به نظر میرسد اگر زمینه همان جامعه و فرهنگ ایران در نظر گرفته شود بیشتر کافی به مقصود باشد و در اینجا نیز تقریباً همین تلقی، در نظر گرفته شده است.
* کاربست غیرانتقادی نظریههای جامعهشناسی غربی
این پژوهشگر توضیح میدهد که در اثر کثرت استعمال و فراوانی کاربست مفاهیم و نظریههای برآمده از جوامع غربی، پژوهشگر بومی رفته رفته دچار خطای شناختی میشود.
به نظر وی میرسد که تبیینهای حاصل آمده از نظریۀ جامعهشناسان مشهور غربی مثلا دورکیم، وبر، مارکس، زیمل، پارسونز، هابرماس، فوکو، گیدنز و... تفاوتهای ناشی از تاریخ، فرهنگ، طبیعت، سیاست و اقتصاد متفاوت دو نوع جامعه را لحاظ میکند و یا اساساً تفاوت دو نوع جامعه آنقدر حائز اهمیت یا تعیین کننده نیستند و در شیوه پوزیتیویستی و علمی پژوهش، تفاوتهای کیفی دو نوع جامعه محلی از اعراب ندارند و ازاینرو نظریههای جامعهشناسی مدرن، مسائل گوناگون جامعۀ ایران را به طور دقیق و معتبر توضیح میدهند و جای نگرانی ندارد.
در اثر کثرت استعمال و فراوانی کاربست مفاهیم و نظریههای برآمده از جوامع غربی، پژوهشگر بومی رفته رفته دچار خطای شناختی میشودنبوی ادامه میدهد که با عینک نظریههای غربی؛ مسائل جامعۀ ما دیده نمیشوند، بلکه مسائلی که خاص جامعۀ غربی است و نظریهپرداز برای همان مسأله اقدام به برساخت نظریه کرده، مطابق با نظریههای مدرن، دیده میشوند. به نظر میرسد حجم مسائل کشف و صید نشده، بسیار بسیار فراوانتر باشند، مسائلی که خاص جامعۀ ایران هستند و نظریههای غربی، امکان دست یافتن به آنها را برای پژوهشگران بومی فراهم نمیسازند.
*تفاوت جامعه ایرانی با جوامع غربی
نبوی در این مقاله مینویسد: نهتنها با دیدگاه هرمنوتیکی، بلکه با دیدگاه پوزیتیویستی نیز قابل اثبات است که جامعۀ ایرانی با جوامع غربی تفاوتهای ژرف و بارزی دارد و جغرافیا و طبیعت متفاوت در ایران، سبب شکلگیری تاریخی متفاوت، اقوامی متفاوت، دین و فرهنگی متفاوت، توزیع قدرت و توزیع ثروتی متفاوت، احساساتی متفاوت، عقلانیتی متفاوت، فلسفه و علم و هنری متفاوت، و ازاینرو باعث کنشهای فردی و جمعی متفاوتی در جامعۀ ایران شده است.
این پژوهش بیان میکند که نظریۀ جامعهشناسی بهعنوان ابزاری علمی که در جامعهای متفاوت با ایران پدید آمده و شکل گرفته و در واقع توسط نظریهپرداز با امکانات محدود علمی بهویژه معلومات محدود درباره جامعۀ ایران برساخته شده است، توانایی کمی را دارد که این همه تفاوتهای عمیق را در نظریۀ خود لحاظ کند.
به زعم این پژوهشگر لازم است که در عین قدرشناسی از قابلیتها و تواناییهای نظریههای مدرن جامعهشناختی، با نگاهی انتقادی به کاستیهای آنها در ارتباط با مسائل خاص جامعۀ ایران، توجه نمود و همانند برخی جامعهشناسان که دست به بازسازی مارکسیسم یا دیگر نظریهها زدند، به بازسازی یا برساخت نظریه با هدف کاربست برای مسائل بومی پرداخت.
* پارادایم مسلّط در اجتماعات علمی
نبوی در ادامه این پژوهش توضیح میدهد که آن چه در جامعە علمی و پژوهشی ایران روی میدهد بیشتر از آن که دست یافتن به تبیین جدیدتری باشد، گنجاندن رویدادها و امر واقعهها در قالبهای ازپیش طراحی شده مفاهیم و نظریههای رسمیت یافتە غربی است. غافل از آن که رویدادها و واقعیتهای جامعە ایرانی احتمالا تبیین دیگری را اقتضاء میکند و پژوهشگر و جامعهشناس به نقد و بازاندیشی مفاهیم موجود و نظریۀ موجود اقدام نمیکند.
این پژوهش به این مهم اشاره میکند که کوهن تحت عنوان پارادایم مسلّط توضیح میدهد، در اجتماعات علمی جوامع غربی هم صدق میکند؛ بنابراین، لازم میآید که پژوهشگران و جامعهشناسان و بهویژه صاحبنظران و نظریهشناسان و روشنفکران، بخشی از تلاشهای فکری خود را معطوف به نقد مفاهیم و نظریههای رایج و بازآفرینی نظریههای بدیع برای تبیینهای کارآمدتر مسائل بومی نمایند.
* شکلگیری جنبشهای اجتماعی
دلایل و استدلالهایی که جنبشهای اجتماعی برای خود دارند، به تدریج مرام و ایدئولوژی آنها را شکل میدهدبه زعم نبوی جامعۀ ایران در طول تاریخ، از پیش از اسلام تاکنون، همواره جامعهای دینی بوده است. شاید به دلیل ایالتی بودن سلسلههای پادشاهی و سلطۀ فرهنگ ایلاتی توزیع انحصاری قدرت وجود داشته و توزیع انحصاری قدرت به نوبۀ خود، سبب شکلگیری جنبشهایی برای رفع ظلم و ستم میشده است.
این پژوهشگر مینویسد دلایل و استدلالهایی که جنبشهای اجتماعی برای خود داشتند، به تدریج مرام و ایدئولوژی آنها را شکل میدهد و این مرامها، چه درصورت موفقیت جنبشها و چه درصورت شکست، گاهی رفته رفته مبدل به باور و عقیده دینی و معنوی میگردید.
این استاد جامعهشناسی در ادامه مینویسد؛ مطابق با همین سازوکار، در طول تاریخ فِرَق متعددی در جامعۀ ایران و به مقیاس وسیعتر در جوامع اسلامی شکل گرفتهاند. جامعۀ ایران با چنین سابقۀ نیرومند در شکلدادن به انواع فرق و مذاهب، بعید است با دانش و علم جدید، چنین برخوردی نداشته باشد. غرض اینکه فرهنگ ایرانی با چنان ماهیتی، ممکن است نظریههای علمی جدید را مبدل به مذهب یا شبهمذهب کند.
نبوی بیان میکند که مارکسیسم در دوره پهلوی بهطور ملموس چنین سرنوشتی پیدا کرده بود و اکنون به نظر میرسد وفاداری و تعهد به دیگر نظریههای جامعهشناختی، گرچه کمی خفیفتر، اما چنین سرنوشتی را یافته باشد. مطابق با همین رویه، بهجز مواردی معدود، هیچ اقدام مؤثری برای نقد و بازاندیشی نظریههای غیربومی و نظریهسازی بومی عملا صورت نمیگیرد.
این پژوهشگر اینگونه جمعبندی میکند که طی دهههای اخیر معدود کسانی اقدام به برساخت یا بازسازی نظریهها و تبیینهای بومی اقدام کردهاند. در نهایت به طور کلی جامعۀ ایران، نَه به دلایل ایدئولوژیک، بلکه بنا به دلایل مطلقاً علمی به برساختن تبیینهای بومی از مسائل خود احتیاج مبرم دارد.
انتهای پیام/